دل ما حرف حساب حالیش نبود
جمع و ضرب، حساب کتاب حالیش نبود
حرفای خودش رو رک و راس می زد
حرف زدن پشت نقاب حالیش نبود
من می ترسوندمش از آخر کار..
اما ترس و اضطراب حالیش نبود
حالا هی بهش میگم:« دیدی نموند
دیدی اون شعرای ناب حالیش نبود»
اما دل تو سینه مرده، ساکته!
اون از اولم جواب حالیش نبود
« یغما گلروئی»
مثل ایتکه از عشق فقط تنهایی و ترس، نا امیدی و دلبتنگیش واسه تو باقی مونده ، تمومش کن و به جاش از عاشق بودنت لذت ببر
من دیگه هرگز نمی خوام عاشق باشم
عشق برای من لذتی نداشته!!!
کورش کبیر: ستیز من تنها با تاریکی است و برای نبرد با تاریکی شمشیر بر نمی کشم ، چراغ می افروزم .
همیشه کوروش برای من الگوی یه مرد ایرانی بوده
کوروش پدر همه ماست
همیشه به وجودش افتخار کردم و می کنم
اما امثال کوروش فقط دیگه متعلق به تاریخ هستن
سلام وبلاگ خوبی دارید تبریک می گم اگه به وبلاگم سربزنید خوشحال می شم امیدوارم دوستان خوبی برای هم باشیم
مرده شور این دل رو ببره که همه بدبختیا زیر سر اونه. ولی یه نصیحت دوستانه برات دارم: دلت رو تو چنگت بگیر. اون وقت به جای این که اون واسه تو تعیین تکلیف کنه، این تویی که اونو هر جا بخوای می بری! من این کارو کردم. تو هم امتحان کن، ضرر نمی کنی!